Главная | Регистрация | Вход
My site
Меню сайта
Форма входа
Search
Calendar
«  October 2010  »
SuMoTuWeThFrSa
     12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
31
Entries archive
Our poll
Rate my site
Total of answers: 16
Site friends
  • Create your own site
  • Statistics

    Total online: 1
    Guests: 1
    Users: 0
    Главная » 2010 » October » 12 » To Persian Rangy Gage's fans:
    11:52 AM
    To Persian Rangy Gage's fans:
    زندگی کردن با حس قدردانی


    بعضی وقت ها ما می تونیم اتفاقات اطرافمون رو مهم به شمار نیاریم، و این واقعا اشتباه است. من می تونم صدای امواج دریا رو که به ساحل برخورد می کنند، وقتی که تو آپارتمانم در فلوریدا خواب هستم، نشنوم. اما صدای اونها متوقف نشده، این منم که قدردانی ازش رو متوقف کردم. و وقتی من قدر دانی کردن رو آغاز کنم، دوباره اون صداها رو می شنوم.


    دیروز برای دوچرخه سواری رفته بودم و شنیدم که پرنده ها دارند آواز می خونند. اما چقدر پیش میاد که مشغول هستم و توجهی نمی کنم؟


    وقتی ما تعمق می کنیم که قدر دانی کنیم، توجهمون به موهبت های اطرافمون جلب میشه. و با توجه کردن و قدر دانستنشون، نعمت های بیشتری رو جذب می کنیم. انجام این کار خود آگاهی خوشبختی تان را قوت می بخشد، و برای یک زندگی در حال پیشرفت و همراه با رضایت آماده تان می کند.


    چرا همین الان چند دقیقه ای وقت نگذاری راجع به نعمتهایی که داری و باید براشون شکر گزار باشی، فکر نکنی؟


    من یکی از چیرهایی که برایش خیلی قدر دان هستم رو می دونم، اون چیز "تو" و دیگر اعضای این بلاگ هستید. خیلی فوق العاده است که در جمعی از انسانهایِ دارای نبوغ فکری، که متعهد به رشد و پیشرفت هستند، باشی. من برای شما سپاسگزار هستم.


    چند لحظه
     
     
    ************
     
    فرصت تو برای مهربانی

    توی راه به سمت ترمینال بین المللی در فرودگاه بین المللی لوس انجلس (LAX)، بخش امنیت رو که رد کردم مرد مسنی رو دیدم که سرگشته به نظر میومد. به سمت یکی از نگهبان ها رفت تا چیزی رو ازش بپرسه، یهو نظرش عوض شد و برگشت. من به سمت گِیت ام حرکت کردم تا دیر نرسم.

    ده قدم بیشتر نرفته بودم که احساس کردم باید برگردم. . .

    می توان یقین کرد که اون مرد هنوز در میان سیل جمعیتی که از کنارش می گذشتند ایستاده بود. ازش پرسیدم که کمکی از دستم بر میاد؟ معلوم شد که فقط اسپانیایی بلده و نمیدونست از کدوم گِیت برای پروازش به ال سالوادور باید بره. من برایش پیدا کردم و کمکش کردم تا به اونجا برسه.

    کار محبت آمیز کوچک من برای او، دریچه ی نوری بود در سرزمینی غریب (مثل نوری در تاریکی کمکش کرد). همه ما گاهی اوقات در چنین شرایطی قرار می گیریم و احتیاج داریم کسی از راه برسه و کمکمون کنه.

    زمانی رو یادت میاد که کسی کمکت کرده باشه؟ شاید امروز نوبت تو باشه. در واقع، من مطمئنم که هست.

    کلام محبت آمیزت و یا کار کوچکی از سر لطف، ممکن است همون چیزی باشه که همسرت، فرزندت، بهترین دوستت و یا حتی یک شخص کاملا غریبه، امروز بهش احتیاج داره. چرا همین رو بهانه ای نکنی که همین امروز شخصی رو پیدا کنی و مهربانی ات رو باهاش تقسیم کنی؟ این کار یک راه با شکوه برای انتشار دادن کامیابیست.


    نوشته: رندی گیج


    Просмотров: 472 | Добавил: Yasmine | Теги: Randy Gage in persian | Рейтинг: 0.0/0
    Всего комментариев: 0
    Name *:
    Email *:
    Code *: